مقدمه:
در اين مقاله به دنبال يكي از مهم ترين مباحث روز هستيم،مبحث بسيار مهم و ارزشمند اخلاق در انتخابات، بر كسي پوشيده نيست كه اخلاق از جمله صفات بارز الهي است كه در بسيار از آيات و روايات بر روي آن تاكيد فراون شده است،ولي در بسيار از موارد وجود و وجوب اين صفت الهي از حساسيت و تاكيد فراواني بر خوردار مي باشد، مخصوص وقتي كه اگر نقص در اين ضمينه باعث لطمه به دين و زندگي مردم شود،تاريخ نشان داده كه بد اخلاقي هاي انتخاباتي باعث لطمات سختي به جامعه و حكومت شده است، به طوري كه اين رفتار هاي غير اخلاقي باعث بروز و ظهور فتنه هاي بس خطرناك و پيچيده درجامعه شده است.
اهميت اخلاق در روايات:
قبل از اين كه وارد در مبحث اصلي خود شويم، براي اين كه به اهميت موضوع بيشتر واقف شويم به اهميت اخلاق در روايات مي پردازيم:
آبادی شهرها در گرو اخلاق نیک
امام صادق عليه السلام:«لبِّرُ وَحُسنُ الخُلقِ يَعمُرانِ الدِّيارَ وَيَزيدانِ فِى العمارِ؛[1](نيكى و خوش اخلاقى، شهرها را آباد و عمرها را زياد مى كند»
رعايت اخلاق واجب همگاني
وقتي كه سخن از اخلاق در انتخابات به ميان مي آيد اين سوال به ذهن مي رسد كه چه كسي بايد اخلاق را رعايت كند،اصولاً چه كسي در اين قضيه بايد جواب گو باشد، بر كسي پوشيده نيست كه اخلاق چيزي نيست كه معطوف به گروه و قشر خاصي باشد،بلكه همه موظف به رعايت اخلاق در عرصه هاي مختلف زندگي اجتماعي و سياسي مي باشند.
اهم شاخصه هاي اخلاقي در انتخابات:
اولين شاخصه ي اخلاقي: توجه به رضايت الهي و تقوي در كار
اولين نكته اخلاقي كه بايد در هر انتخابات همه بر آن پايبند باشند تقوي و ترس الهي است اصولاً هر كاري كه براي رضاي خدا وخشنودي باري تعالي نباشد داراي ارزش و قرب نخواهد.
«بلي من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون»[ بقره/ 112]«كسي كه خود را تسليم محض خدا ميكند، از هيچ چيزي نميهراسد و هرگز دچار ترس و اندوه نميگردد».
شاخصه دوم :عدم تمسخر و تخريب ديگران
يكي از رفتار هاي غير اخلاقي كه در بعضي از موارد شاهد آن بوده ايم تخريب و به سخره گرفتن فعاليت هاي ارزشمند، ساير رقيبان ومسئولان،مي باشد در واقع بعضي افراد براي اين كه خود را در چشم مردم خوب جلو دهند به دنبال تخريب ديگران هستند. غافل از اين كه اين روش تبليغي از جمله حركتهاي غير اخلاقي است كه مورد پسند هيچ انسان آگاه و آزادي نمي باشد.و حقيقتاً به دور از اخلاق جوانمرادانه است كه براي اين كه خودرا بالا ببريم حاصل تلاش و زحمت ديگران را تخريب و مسخره كنيم.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُم[حجرات /11] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند»
شاخصه سوم :پرهيز از دروغگويي و دادن وعده هاي واهي:
يكي ديگر از رفتار هاي غير اخلاقي كه در بعضي از موارد شاهد آن هستيم دادن وعده هاي دروغ و واهي و بدون اساس و برنامه به مردم براي جلب نظر و راي آنهامي باشد، ولي غافل از اين كه اين روش هر چند شايد در ابتدا بعضي از افراد ساده را به خود جلب كند ولي در دراز مدت باعث ناراحتي مردم و درنهايت از دست دادن محبوبيت اين افراد مي شود.
« ان الله لا یهدى من هو مسرف كذاب[ غافر، 28] خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگو است هدایت نمى كند »
پيامبر صلى الله عليه و آله:إِنَّ رَجُلاً أَتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا يَجمَعُ لى خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لاتَكذِب؛[2]مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
شاخصه چهارم:پرهيز از تكبر و غرور
از جمله آفتهاي مسئوليت هاي دنيايي تكبر و باد غرور مي باشد، چه بسيار افرادي كه به محض رسيدن به مقامات فاني و زود گذر دنيايي احساس و توهم بزرگي و آقاي كرده و ديگران را درحد بنده هم قبول ندارند.
« لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ [سوره نحل آیه 23] قطعاً خداوند از آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار مىسازند با خبر است او مستكبران را دوست نمىدارد!»
امام محمد باقر علیه السلام:الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛)[3](دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.)
شاخصه پنجم:صداقت در قول و فعل و وفاي به عهد
يكي از چيزي هاي كه كانديداهاي مختلف لازم است در فعاليت هاي تبليغاتي خود نسبت به آن توجه داشته باشند اين است كه در قول و فعل خود با مردم صادق باشند اگر به مردم وعده ي كاري را مي دهند در دادن اين وعده صادق باشند و بعد از اين كه به مسندي رسيدند به وعدهاي خود عمل كنند و آن ها را به دست فراموشي نسپارند :
امام علي عليه السلام : بالاترين صداقت، وفاي به پيمان هاست.[4]
امام علي عليه السلام : بهترين عدم اصراف و زياده روي[5]
شاخصه ششم پرهيز از اسراف
يكي از بد اخلاقي هاي كه در بعضي از انتخابات شاهد آن هستيم، اسراف هاي زيادي است كه در فعاليت هاي تبليغاتي خود را نشان مي دهد،صرف هزينه هاي آنچناني و بدون اهميت اين قدر در بعضي از انتخابات به اوج مي رسد، كه داد مردم را هم بلند مي كند، اي كاش مي شد راههاي بهتر و كم هزينه تر را براي معرفي خود به مردم در پيش مي گرفتيم.
امام على عليهالسلام :«فَدَعِ السرافَ مُقتَصِدا وَاذكُر فِى اليَومِ غَدا وَأَمسِك مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِكَ وَقَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ؛[6]اسراف را رها كن و ميانهروى در پيشگير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگهدار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست.»
خاتمه :
اخلاق از جمله ارزنده ترين و باارزش ترين صفات الهي به حساب مي آيد كه همه مي بايست خود را ملزم به رعايت شاخصه اي مهم آن در زندگي كنيم، البته با توجه به اين كه موضوع اين مقاله اهم شاخصه هاي اخلاقي درفعاليتهاي انتخاباتي بود همه ما چه در موضع هواداري از كانديداهاي انتخابي خود و چه در موضع فرارتر از آن مي بايست تقواي الهي و صداقت و پرهيز از دروغ و دادن وعده هاي بي اساسدر سر لوحه كار خود قرار دهيم.
منابع
[1](التوحيد، ص 63)
[2](بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)
[3]ثواب الاعمال(ترجمه حسن زاده)ص688
[4] «ميزان الحكمه 13» صفحه 347
[5]همان
[6]نهج البلاغه، نامه21 برگرفته از سایت رهروان ولایت
انسان موجودی مختار است و هر فردی از افراد انسان، می تواند توانایی انتخاب خود را با علم حضوری خویش بچشد، اما علی رغم بدیهی بودن توان انتخاب، همواره شک و تردیدهایی نسبت به مساله اختیار انسان وجود داشته و دارد، که اگر بخواهیم آن ها را ریشه یابی کنیم، درکِ حقیقت تاثیر عوامل دیگر بر انسان، یک دسته از عوامل شبهه زا در این مساله را شکل می دهند.
انسان اگر چه مختار است، اما از ده ها عامل متاثر می شود که هر کدام انسان را به سمتی می کشاند. تربیت خانوادگی، نظام آموزشی، محیط زندگی و ... او را به سمت خویش می کشانند و در تصمیم گیری هایش اثر می گذارند؛ اینجاست که مساله مختار بودن انسان دچار ابهام می شود!
برای رفع ابهام، باید از نگاه ساده و ابتدایی به مساله اختیار، پا را فراتر گذاشت و به درک این مساله نائل آمد که کشش های مختلف، خود زمینه ساز انتخاب هستند. در واقع تضاد عوامل موثر و کشش های متضاد، وی را بر سر چند راهه ای قرار می دهد تا در آستانه انتخاب قرار گرفته و اختیار او معنا یابد.
با این نوع نگاه به مساله اختیار، حقیقت تاثیر گذاری عوامل دیگر بر انسان به خوبی درک می شود که در پس فهم این ماجرا کسانی که قصد هدایت انسان به سمت مقصدی خاص را دارند، باید به کنترل عوامل موثر نیز روی آورند.
اگر کسی تصور می کند که با آگاه نمودن انسان و نشان دادن راه، وی حتما مقصد نیک را انتخاب می کند، چنین تصوری در واقعیت خارجی، پنداری بیش نیست، چرا که همه انسان ها، همواره تحت فشار یا کشش عوامل مختلف قرار دارند، و در این میان، تنها عده بسیاری قلیلی هستند که از پس همه این فشارها و کشش ها سربلند بیرون می آیند و انتخاب خود را متناسب با فهم صحیح عقلانی شکل می دهند.
بنابراین در صحنه اجتماع و جامعه، تنها گروهی در هدایت عموم افراد موفقیت لازم را بدست می آورند که بتوانند عوامل بیرونی و تاثیر آنها را کنترل کرده، و آنها را در مسیر اهداف هدایتی خود به خدمت در آورند؛ چرا که بسیاری از افراد، فاقد همت های عالی بوده و به سرعت در مقابل فشارهای بیرونی تسلیم می شوند، و مسیر زندگی خویش را مطابق همان راهی که از سوی جامعه و حاکمیت بر آن تحمیل می شود، انتخاب می کنند؛ اینجاست که بحث «سبک زندگی و تمدن حاکم بر جامعه»، اهمیت خود را نشان می دهد.
جهت درک بیشتر مطالبی که عرض شد، بد نیست که در اینجا به نمونه هایی از مسائل جاری جامعه خودمان اشاره ای داشته باشیم.
خوشبختانه کشور ما، کشوری اسلامی با مردمانی سرشار از عشق و ارادت به اسلام و قرآن و اهل بیت است، با این وجود می بینیم که به علل متعددی از جمله هجوم فرهنگ پوسیده غربی، برخی از آموزه های دینی در جامعه ما کمرنگ و دچار آسیب جدی شده اند؛ مانند مسأله حجاب، عفاف، حیاء. این در حالی است که اگر به گذشته بنگریم، می بینیم که روزگاری پشت سر گذاشته ایم که حاکمیت فاسد با زور و اجبار نیز نتوانست از سر زنان ایرانی چادر بردارد و حیا و عفافشان را لکه دار نماید! ما در طول در سده های فراوان و در متن جامعه، عفاف و حجاب را به بهترین شکل داشتیم، بدون اینکه در این مساله نیاز مبرمی به وعظ واعظان و هشدار آنان داشته باشیم! اما اکنون می بینیم که مسأله حجاب و عفاف و حیاء در سطح کلان جامعه، به معضلی چالشی تبدیل شده و آثار زیانبار فراوانی به دنبال خود به بار آورده است! مشکل کار در کجاست؟
بدون تردید هجوم فرهنگ غربی با همه ظواهر دلفریبش، یکی از علل و ریشه های اصلی این چالش است؛ به ویژه با گسترش روزافزون وسایل ارتباط جمعی که به عنوان ابزاری بسیار کارآمد و قوی، در خدمت ترویج فرهنگ غربی فعالیت می کند. ما اگر چه اسم جامعه اسلامی را یدک می کشیم، اما به واقع بسیاری از مؤلفه های تمدن پوسیده غرب را _بدون توجه لازم به معایب و زیان های بی شمارش_ در زندگی روزانه خود به صورت عملی پذیرفته ایم! همان طور که می دانیم فرهنگ غربی با بی حیایی و برهنگی عجین است، لذا این مهمان ناخوانده در هر جایی که قدم بگذارد و نفوذ نماید، عوارض بی حیایی و بی عفتی خود را به جان میزبان بیچاره انداخته و سایر مسایل اخلاقی او (مانند حجاب و تقوی و ...) را هم تحت الشعاع خود قرار می دهد و آنها را کمرنگ، و یا حتی نابود می سازد!
اجازه دهید چند مثال شفاف که نشان دهنده نفوذ فرهنگ پوسیده غربی در متن جامعه مان است را بیان کنیم تا عمق تاسف بار این ماجرا روشن تر شود:
1- در تمدن اسلامی، جاذبه های جنسیتی زن، باید در محیط خانواده و برای شوهر محصور باشد، اما در فرهنگ کفرمآب غربی، جاذبه های جنسیتی زن در تمام صحنه های اجتماع حضور دارد. آنچه که به واقع در جامعه ما جریان دارد، نه اسلامی کامل است و نه غربی کامل، بلکه معجونی ناموزون از هر دوی آنهاست! نتیجه آن هم محصول شده با تیپ و ظاهر اسلامی و روح و محتوای غربی! به عنوان نمونه، در فرهنگ غربی، زنان را به عنوان مهماندار هواپیما انتخاب می کنند و جاذبه های جنسیتی آنان را عامل جذب مشتری قرار می دهند. ما گویی اصل این مساله را پسندیده ایم، و مسائل اسلامی را هم به نوعی با این فرهنگ غربی سازش داده ایم، به این شکل که روسری و مقنعه را نه به عنوان عامل پوشش جاذبه های جنسیتی، بلکه به عنوان یکی از فاکتورهای جذاب کننده درآورده ایم!!
2- در تمدن اسلامی، فشار غریزه جنسی باید با ازدواج پاسخ داده شود، اما ما با قبول حاکمیت مدل غربی، امکان ازدواج در سن مناسب را از بین برده ایم و حتی حاضر نشده ایم که در عمل، ازدواج موقت را به عنوان مُسکِّن موقت، تجویز نماییم! اینست که می بینیم جوان بیچاره ما، در اوج سن غریزه و ازدواج، زمینه چندانی برای ازدواج فراهم نمی بیند و در معرض انحرافات جدی و آسیب های فراوان قرار می گیرد!
3- در تمدن اسلامی، اختلاط بی قید و شرط زن و مرد، ممنوع است، با این حال در جامعه امروز ما، جوان ها در اوج غریزه جنسی و بدون اینکه راهی منطقی برای پاسخگویی به غریزه شان داشته باشند، درون محیط های مختلط دانشگاه و محل کار قرار می گیرند، و توقع هم داریم که در اوج فشار عوامل بیرونی، عفت خویش را حفظ نمایند! جالب اینکه در طول سال های دبستان تا دبیرستان، که غریزه ها خاموش و یا در حال بیدار شدن است، دیواری قطور بین دختران و پسران کشیده ایم و آنان را کاملا از هم جدا نموده ایم، اما در جوانی و در کوران اوج غریزه، آنان را در در کنار هم بر سر میز کلاس درس و دانشگاه می نشانیم!
4- در تمدن اسلامی، نقش زن در جامعه از طریق بنیادی ترین اقدام _یعنی تربیت صحیح نسل ها_ معنای حقیقی می یابد، اما ما هر روز بیش از پیش زنان را به صحنه های جاری جامعه کشانده و به بهانه کار و تلاش و سازندگی و حضور در اجتماع و چه و چه، او را از وظیفه خطیر مادری اش دورتر و دورتر می کنیم!
از این دست مثال ها، فراوان است و همگی آنها، نشان از نفوذ خاموش و زیرآبی فرهنگ غرب در جامعه به ظاهر دینی ما دارد! حال با این وضع چگونه می توانیم توقع داشته باشیم که جامعه مان در مسیر کمال واقعی خویش پیشرفت کند و به وادی تباهی و نابودی کشانده نشود، در حالی که فشارها و کشش های گمراه کننده، هجمه ای سنگین برای انحراف او از راه راست را فراهم آورده، و لحظه به لحظه در پی اغواگری و گمراه نمودن اوست؛
بنابراین باید با درک صحیح مساله، به تبیین سبک زندگی حیات بخش اسلام بپردازیم و غفلت های گذشته که منجر به جاری شدن سبک زندگی غربی در جامعه مان شده را جبران نماییم. ما در هر مساله ای، در کنار آگاهی بخشی سبک زندگی اسلامی به افراد، باید به فشاری که سبک آلوده زندگی جاری ایجاد می کند نیز بنگریم، و اگر در آن نیازی به اصلاح می بینیم، اقدامات عملی لازم را انجام دهیم.
اسلام عزیز همه مردم را به تفکر در اصول و مبانی اعتقادی دین دعوت نموده است:
فَبَشِّرْ عِبادِ ، الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ [1]
پس بندگان مرا بشارت ده! همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ [2]
و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند
یافتن حقیقت مبتنی بر تحقیق است، و تحقیق نیز جز با آزاد اندیشی و خردورزی میسر نمی گردد؛ آیات بسیاری در قرآن کریم، همگان (حتی مشرکین و بی دینان) را به تفکر و تحقیق در نشانه های الهی و عبرت از تاریخ گذشتگان و مانند آن دعوت نموده است:
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ
أَ وَ لَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[3]
آيا آنان با خود نينديشيدند كه خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است جز به حق و براى زمان معيّنى نيافريده است ولى بسيارى از مردم (رستاخيز و) لقاى پروردگارشان را منكرند.
آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براى زراعت و آبادى) بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد كردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (امّا آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند) خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مىكردند!
در روایت بسیاری بر تفکر تاکید فراوان شده و یک ساعت تفکر برتر از یک شب زنده داری [4] یا یک سال عبادت [5] معرفی شده، و آن را سرچشمه خوبی ها و منبع جوشش نیکی ها بیان نموده است.[6]
به چالش کشیدن مباحث اعتقادی و نگاه نو و تحقیق جدید در انگاره های دینی، جزء لاینفک و گریزناپذیر تعقل، تفکر و تدبّر بدون تعصب در محتوا و آموزه ها دینی است؛ به سخن دیگر: آزاد اندیشی و خرد ورزی هر آزاده ای حکم می کند که در مباحث مذهبی و اعتقادی به گفتمان نشسته و با اندیشه ای به دور از احساسات و تعصبات کاذب و در فضایی معقول و منطقی به دنبال حقیقت گردد.
رعایت احترام متقابل، عدم توهین به مقدسات و عقاید یکدیگر، بحث و مناظره در چارچوب عقل و منطق و عاقلانه و عالمانه مباحثه کردن، از شروط اولیه یک گفتمان پویا و نتیجه بخش است. افراد مخالف، بعضاً چالش های مباحث دینی را بهتر شناسایی می کنند یعنی به مسایلی از عقاید دینی و مذهبی اشاره می نمایند که بسیاری از پیروان آن مکتب، بخاطر تعصب یا ترس از عقاب و مانند آن، حتی به خود اجازه نمی دهند که درباره صحت آن مطالب فکر کنند و یا آن را در یک چالش علمی به بوته نقد بگذارند. همین سؤالات جسورانه، خواسته یا ناخواسته موجب ابداع موضوع و مبحثی جدید در باب دین می شود و یک نقطه به ظاهر مبهم دینی، به برکت سؤال فردی به ظاهر بی دین، مورد بررسی و کنکاش عالمان و محققان مباحث دینی قرار می گیرد و ابهامات ظاهری آن روشن می گردد. برخورد تفکرها و تضارب آراء ضمن آنکه موجب پویایی و تلاش علمی در هر رشته ای می گردد، کشف مباحث علمی جدید را هم به دنبال دارد. کتابهای ارزشمند زیادی داریم که سرچشمه تألیفشان مرهون همین تضارب آراء و برخورد با فکر مخالف بوده است: الذریعة الی تصانیف الشیعة شیخ آقا بزرگ تهرانی و الغدیر علامه امینی دو نمونه بارز آن هستند که در پاسخ به ادعای مخالفین تالیف و تدوین شده است.
جلد اول کافی (کتاب التوحید را بنگرید)، پر است از مناظراتی که بین افراد زندیق و کافر و بی دین با امام صادق (ع) انجام شده و حضرت هم در کمال آرامش با آنها به مناظره پرداخته است. به عنوان نمونه رجوع کنید به الکافی، ج1/ص74 که زندیق بعد از مناظره و مباحثه با امام، سرانجام قانع شده و مسلمان می گردد.
اما آنچه که در این بین مهم است و از اهمیت قابل توجهی برخوردار است شیوه برخورد پیروان و مدعیان دفاع از اسلام با این گونه افراد است که باید سنجیده، منطقی، برهانی و در عین حال همراه با شکیبایی و ادب و به دور از هرگونه تعصب و احساسات کاذب عمل نمایند و این دستور قرآنی را سرلوحه کار خود قرار دهند که:
ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ [7]
با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدايت يافتگان داناتر است.
قرآن کریم ما را از دشنام دادن معبودهای غیر الهی دیگران هم برحذر داشته و می فرماید:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ [8]
(به معبود) كسانى كه غير خدا را مىخوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند
به امید آن که گفتمان های عقلانی روز به روز در میان جوامع انسانی گسترش یابد و همه افراد _با هر عقیده و مسلک و تفکری_ بتوانند ندای حقگوی دین را آزادانه و آگاهانه بشنود و با اختیار خویش مسیر روشن حق را انتخاب نمایند.
پی نوشت
---------------------------
1- زمر/17و18.
2- توبه /6.
3- روم/8و9.
4- الكافي، ج2/ص 54.
5- مستدرك الوسائل، ج11،ص 183.
6- قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ ، امام علی (ع) فرمودند: همانا تفکر به نیکی و عمل به آن فرا می خواند؛ الكافي، ج 2،ص 55.
7- نحل /125.
8- انعام/108.
برگرفته از سایت رهروان ولایت
هجوم فرهنگی یکی از مهمترین تهاجمات دشمنان خارجی علیه حاکمیت و باورهای مذهبی جوانان است که به آن تمسّک جستهاند.
تهاجم فرهنگی اگرچه به معنای ظاهری آن، تحلیل رعبانگیزی ندارد لکن در عمق و باطن مطلب، هدف ژرف و نهایی بسیار دقیق و تخریبی دارد. هدفی که اندیشههای مذهبی جامعه و جوانان و همچنین باورهای عرفی و حسن و قبح عقلی را دچار سرخوردگی و سرکوب کرده و باطن یک برنامهریزی دقیق و بلند مدت، نقش تأثیرگذار خود را بر پیکرهی جامعه وارد میکند.
به خوبی میتوانیم دریابیم که تهاجم فرهنگی، توطئه و فتنهای برنامهریزی شدهاست که دشمنان انقلاب علیه حاکمیت دین و باورهای اخلاقی و اجتماعی ترسیم کردهاند تا جامعه و جوانان را از فرهنگ اصیل و اعتقادات مذهبی د.ر سازند و با ارائه فرهنگ آلوده و اندیشههای فاسد که ظاهری جذّاب دارند، جوانان را به فساد و ابتذال ترغیب کنند.
دشمنان خارجی و معاندین داخلی، امروزه به این نتیجه رسیدهاند که نمیشود حکومت اسلامی را با تهاجمات اقتصادی و نظامی از بین برد، زیرا تا زمانی که استقلال مذهبی در بین مردم و جوانان جامعه حاکم باشد، تمامی نقشههای شوم آنان خیلی سریع نقش بر آب خواهد شد. از اینرو دشمنان غائله فرهنگی را با شگردهای مختلف از جمله نفی باورهای مذهبی در جوانان به راه انداختهاند تا بتوانند با تحریک جوانان، زمینههای فرار از مذهب را بر ایشان ایجاد کنند.
رسیدن جامعه اسلامی ایران به استقلال سیاسی، از نشانههای مهم پیروزی و استواری حکومت است که دشمنان خارجی چشم حسرت به آن دوختهاند زیرا آنان دریافتهاند، زمانی میتوانند ماهیت انقلاب را تغییر دهند که به استقلال سیاسی جامعه حمله کنند و تنها مسیر مطمئن جهت اجرای برنامههای مخرب خود را تغییر درساختار فرهنگی جامعه میدانند که هر روزه با تلاشهای شبانهروزی در حال فعالیت هستند. از اینرو تهاجم فرهنگی دشمنان زنگ خطری است برای جامعه اسلامی و متولیان و مدیران مملکت که استقلال سیاسی به منزله نقطه پایان فعالیت نیست و نیاز است تا درباره استقلال فرهنگی نیز تلاش کرد.
شهید مطهری، کلام ارزشمندی در این زمینه به یادگار گذاشتهاست که با تأمل عمیق در آن میتوان به حساسیت استقلال فرهنگی و مذهبی جامعه پیبرد. ایشان معتقد بودند:« ما اگر مکتب خودمان را ارائه کنیم،حتی با اینکه رژیم ستمشاهی را ساقط کردهایم و حتی با این فرض که استقلال سیاسی و اقتصادی را به دست آوردیم اگر به «استقلال فرهنگی» دست نیابیم، شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم. ما باید نشان دهیم که جهانبینی اسلامی نه با جهانبینی غرب منطبق است و نه با جهانبینی شرق و به هیچکدامشان وابسته و محتاج نیست.[1]»
زمانی میتوانیم مدعی باشیم که با یک استقلال فرهنگی همه جانبه رسیدهایم که از همهی ظرفیتها و امکانات جامعه، از همهی چهرهها و عقاید، از همهی انتقادات و نظرات استفادهی راهبردی کردهباشیم و میانگین مجموع نظرات آرای ملّت و جوانان را به عنوان سند ارزشمند در تعریف دقیق استقلال فرهنگی قلمداد کنیم. این مسأله پذیرفتنی نیست که گروهی خاص از افراد جامعه، حق انحصاری در برابر فرهنگی دارند. زیرا اعتقاد داریم چنانچه دربارهی استقلال فرهنگی انحصاری عمل کنیم نتیجهی به دست آمده آن نیست که به استقلال واقعی فرهنگی رسیدهایم.
امروزه مهاجمان فرهنگی در تبلیغات خود سعی کردهاند تا درجهت رسیدن به اهداف شوم خود، به اعتقادات مذهبی جامعه و جوانان تعرض کنند، به طوری که از این مسیر بتوانند به استقلال فرهنگی کشور تعرض کنند و آسیب جدّی وارد سازند.
بر همین اساس، مهاجمان فرهنگی، تمامی تلاش خود را بر ضدّ و نقیض جلوهدادن اسلام به کار گرفتهاند، به طوری که وانمود کنند اسلام فاقد جنبه حکومتی است و با اندیشههای مورد تقاضای جوانان از جمله آزادی، استقلال پیشرفت و هنر در منافات جدّی است.
شهید مطهری در اینباره میگوید:« استعمار سیاسی و اقتصادی آنگاه توفیق حاصل میکند که استعمار فرهنگی توفیق به دستآورده باشد و بیاعتقاد کردن مردم به فرهنگ و تاریخ خودشان، شرط اصلی این موفقیت است. استعمار دقیقاً تشخیص داده و تجربه کردهاست، فرهنگی که مردم مسلمان به آ تکیه کردهاند، فرهنگ و ایدئولوژی«اسلامی» است.[2]
بیتردید، دشمنان خارجی با همکاری و عنایت غافلان و معاندان داخلی که تهاجم فرهنگی را بر علیه نظام به راه انداختهاند، سعی کردهاند تا با عبرتگرفتن از شکستهای مفتضحانه خود علیه حکومت، با تعریف ایدئولوژی جدید فرهنگی، به استقلال مذهبی و فرهنگی جامعه، خدشه وارد کرده و زمانی که این مقدمات مهیّا شد، زمینه مناسب را برای براندازی نظام پیدا کنند.
بیدلیل نیست که «دیوکیو» مأمور سازمان جاسوسی آمریکا، در دیدار برخی عناصر ضدّ انقلاب فراری از کشور میگوید:« مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر«فرهنگ» جامعه فعلی ایران است و ما مصمّم به آن هستیم.[3]»
در لابهلای اسناد یکی از گروهکهای ضد انقلاب، مطلبی یافت میشود که ایدئولوژی جدید فرهنگی آمریکا علیه ایران را دوچندان میکند:« اگر ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران را از آن بگیرند، حکومتی میشود مانند هر دار و دستهی دیگر ... پیکار فرهنگی در واقع نفی جوهر و ماهیت نظام جمهوری اسلامی است.[4]»
مطالب گفته شده گواه ای است که تهاجم فرهنگی دشمنان خارجی علیه نظام اسلامی ایران، تهاجمی جدی و خطرناک است، به طوری که در هر زمان با تداعی کردن اندیشههای مدرن و شیوههای گوناگون به مبارزه فرهنگی خود وسعت بخشیده تا ساختار فرهنگی جامعه را متلاشی سازند.
تلاشهای گستردهای از سوی حاکمیت برای مقابله و خنثی کردن عوامل فریبدهنده و آشوبگر تهاجم فرهنگی انجام گرفتهاست، اما با توجه به حساسیت جامعه و شرایط منطقه تلاشهای گسترده و پیچیده فکری و فرهنگی را میطلبد که بتوان با غائله بزرگ تهاجم فرهنگی، مقابلهی جدّی و قاطع کرد.
استاد مصباح یزدی در اینباره میفرماید:« ما باید از شیوههای تهاجمی برضد آنها استفاده کنیم همانگونه که آنها برای ترویج ارزشهای خود از این شیوهها استفاده میکنند ما نیز باید هنرمندانی پرورش دهیم که بتواند ارزشهای اسلامی را در فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان و داستان و در سایر آثار هنری آنچنان زنده و ترویج کنند که بتوانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، نه آنکه همیشه در مقابل دشمن موضع انفعالی اتخاذ کنیم یا در نهایت تنها از خود دفاع نماییم.[5]»
تردیدی نیست که جهت مقابله با غائلهی فرهنگی دشمنان، راهی جز آن نداریم که با به روز کردن فرهنگ و تحوّل در آن از شیوههای ضد فرهنگی استفاده کنیم. از اینرو، ضروری است مدیران و متولیان فرهنگی کشور به رهنمودهای رهبر فقید انقلاب توجهی کامل مبذول داشتهباشند تا بتوانیم با تحول ر عملکردها و برنامههایمان و با استفاده از زبان هنر با تحریکات دشمنان مقابله کنیم.
رهبر فقید انقلاب میفرمایند:« ... اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد و با انحراف فرهنگ، هرجامعه در بعدیهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی میباشد... بزرگترین تحولی که باید بشود در فرهنگ باید بشود. برای اینکه بزرگترین مؤسسهای است که ملّت را یا به تباهی و یا به اوج عظمت و قدرت میکشد.
باید فرهنگ را یک جوری درست بکنید، فرهنگ را یک جوری بار بیاورید که برای ملت شما مفید باشد و این انجام نمیشود، جز که ایمان باشد... همه مسؤولیم و همه باید در پیشگاه خداوند و خلق خدا جواب تهیه کنیم و در این زمان که فرصتی ارزنده داریم از هیچکس عذری پذیرفته نیست و همه باید به مقدار توان خویش در این امر حیاتی کوشش نماییم تا خون جوانان برومند مجاهد و کوشش ملت و جاهدت بیدریغ آن هدر نرود...[6]
رهنمودهای رهبر فقید انقلاب بایستی به عنوان بهترین الگوی فکری و عملی متولیان و مدیران جامعه باشد، تا از کار فرهنگی و هنری غافل نماند. چرا که هرگونه غفلت در اینباره، باعث انحراف جامعه میشود.
از اینرو نیاز است تا در مقوله فرهنگ و هنر، تلاش بیشتری کرد و روشهای فرهنگی و هنری را به عنوان بهترین روشهای تأثیرگذار هم برای جوانان و هم به عنوان یک ابزار مهار شده در مقابل دشمنان قرارداد تا بتوانیم به موفقیت برسیم. در غیر اینصورت به موفقیت نخواهیم رسید و عاملی میشویم تا جوانان به نوعی انگیزه فرار از مذهب را داشته باشند.
هجوم ارتباطی امروزه دشمنان خارجی، علاوه بر تهاجم گسترده فرهنگی علیه حاکمیت و باورهای مذهبی جوانان، تهاجم ارتباطی خطرناکی را شروع کردهاند، زیرا پس از فروپاشی دنیای سنتی و جایگزین شدن به دنیای صنعتی «عصر ارتباطات» در لابهلای هزاران اندیشه و فعالیت به وجود آمد. عصری که دریک لحظه، جهان هستی را به ارتباط در میآورد، به نحوی که همگان بتوانند در کمترین مدت زمان، با صرف حداقل هزینههای مالی به وسیله ارتباطات، به روابط اجتماعی و دادو ستد اقتصادی بپردازند.
با توسعه بیرویه و چشمگیر عصر ارتباطات، علاوه بر آثار و منافع سازندهای که شاهد بودهایم، متأسفانه مضرات فراوان اجتماعی آن را ناظر هستیم که جمع زیادی از جوانان دستخوش برنامههای تبلیغاتی مهاجمان ارتباطی شدهاند.
امروزه تکنولوژی ارتباطات، زمینهی مناسبی شدهاست تا دشمنان به باورهای مذهبی جوانان نفوذ کنند؛ زیرا آنان دریافتهاند که نسل جوان بیش از هر چیز، علاقه کامل به تماشای برنامههای ماهوارهای و ارتباطی دارد، به همین جهت دشمنان خارجی سعی بر آن نموده تا با مونتاژ و تولید بیش از هزاران ساعت برنامه مبتذل اخلاقی، در مرتبه اول، اندیشههای جوان را تحت تأثیر افکار و تصاویر مهیّج و ضد اخلاقی قرار دهند و در مرتبه دوم با اغفال اندیشههای آنان، به باورهای مذهبی جوانان حمله کرده و روحیه ایمان و اعتقاد به مذهب را در تفکرات نوپای آنان بخشکانند. هجوم ارتباطی امروزه از سه طریق: 1- رادیوها 2- ماهوارهها 3- اینترنت، طراحی شدهاست که بایستی با روش درست و تفکر منطقی در اینباره برخورد کرد تا بتوانیم به نتیجه قابل قبول برسیم.
پی نوشت:
[1]) شهید مطهری،مرتضی،انقلاب اسلامی،ص164.
[2]) شهید مطهری،مرتضی،خدمات متقابل اسلام و ایران،ص353.
[3]) شیرازی،علی،نقد اندیشهها،به نقل از(هویت،ص19).
[4]) همان به نقل از(راهنمای پیکار،ص19).
[5] تهاجم فرهنگی،استادمصباح یزدی.
[6]) خودباختگی و خودباوری از دیدگاه رهبر فقید انقلاب،توسعه تنظیم و نشر آثار رهبر کبیر انقلاب،آیت الله العظمی خمینیH1371،ص88،82،80،78،69،64
جامعه، زمانی میتواند در انجام رسالت مذهبی و فرهنگی خود نزد جوانان موفق باشد که تعادل مذهبی و فرهنگی را همراه با تحول و نوآوری در جهت تأمین نیازها و مطالبات جوانان برقرار کند. بدین جهت جامعه باید سنتهای اخلاقی و مذهبی خود را با هنر آمیخته و به شکل جدید و زیبا به روزنمایی کند و به عبارتی دیگر با شیوهای منطقی سنت جدید را جایگزین سنت قدیم نماید.
عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد که باعث فرار جوانان از دین و مذهب میشود. از این رو با توجه به حوصله این تحقیق این عوامل را تقسیمبندی و بیان میکنیم.
1. عدم آگاهی کافی جوانان از فواید دین و مذهب
یکی از مهمترین عوامل اساسی که باعث فرار جوانان از مذهب میشود، عذم آگاهی کافی جوانان از فواید دین است که درک وسیع و روشنی را از آن پیدا نکردهاند. امروزه بسیاری از جوانان را مشاهده میکنیم که نسبت به عقاید مذهبی، آنچنان تحرک و علاقهای نشان نمیدهند. درحالی که دین میتواند بهترین راهنما و الگو برای هدایت افراد جامعه به سوی یک زندگی سالم و موفق باشد.
بارها مشاهده شدهاست که بسیاری از جوانان در زمینه مذهب و دین آگاهی بسیار پایین و محدودی دارند، به طوری که قدرت کافی در جهت تحلیل مسایل ایدئولوژی و عقاید مذهبی ندارند و ناآگاهی آنان باعث میشود که تصور کهنه و غلطی از مفاهیم دینی پیدا کنند، به نحوی که مسایل دینی را مانعی بزرگ در راه آزادی، نشاط، تعادل، تعامل و پیشرفت تصور کنند. از این رو ضروری است که جامعه ساختارهای فرهنگی خود را بر اساس خواستههای جوانان به گونهای تنظیم کند که تا حدی بتواند تفکرات غلط و بیجا در رابطه با مذهب را از بین برده یا به حداقل آن را تعدیل نماید.
این در حالی است که همه جوانان در زمینههای مذهبی صاحب نظر نیستند و ما نیاز داریم به دنبال کارشناسان برجسته برویم و از وجود آنان در مسایل دینی و مذهبی که صاحبنظر هستند استفاده کنیم؛ به طوری که دربسیاری از مواقع که نیاز به توضیح و استخراج مسایل تخصصی دینی است حضور عالم و فقیه نیز ضروری و واجب میشود.
خلاصه این که نه در بحث دین بلکه در تمامی مباحث و علوم یکی از علل انحراف و کجروی عدم آگاهی و جهل است؛ حال این جهل و کمآگاهی ممکن است شامل دین شود یا حتی چیزهای دیگر و لذا همانطور که ما در زمینههای دیگر مثل بیماری به متخصص رجوع میکنیم در بحث دین نیز باید به کارشناس دین رجوع شود و از رهنمودهای آنان استفاده گردد.
شهید مطهری، فواید ایمان را از نظر شادمانی و گشادهرویی بشریت به چهار قسمت تقسیم میکند: اول خوشبختی، دوم روشندلی، سوم امیدواری، چهرم ارامش خاطر [1]
2. تعصبات بیجا و اندیشههای افراطی نسبت به دین
متأسفانه در زمانها و مکانهای مختلف شاهد تفکرات جاهلانه و متعصبانه برخی افراد نسبت به مذهب بودیم که این مسائل باعث شد برخی از جوانان که از آگاهیهای محدودتری برخوردار بودند مذهب را در گفتاری غیر از واقعیات حق مشاهده کنند و این مسائل به تدریج باعث شد جوانان دین را به عنوان مانع جدی در اندیشههای آزاد خود دریافت کرده و از آن فاصله گیرند. از اینرو تعصبات بیجا و افراطی مذهبیون عامل مهمی است که سبب فرار جوانان از مذهب شدهاست.
روزانه صحنههای مختلفی، در جامعه شاهد هستیم. بطور مثال بسیاری از افراد که تجربههای کوچک و متفاوتی را سپری کردهاند، ناآگاهانه به تعریف و تحلیل مباحث اسلام میپردازند. به طوری که فکر میکنند با چنین نظریات افراطی و تعصبات بیجا میتوانند الگوی مذهبی و دینی جوانان باشند. این در حالی است که جامعه اسلامی از عالمان و کارشناسان برجسته مذهبی برخوردار است و با وجود چنین عالمان برجسته در جامعه آیا دیگر نیازی احساس میکنیم که افراد فاقد صلاحیت در امور مذهبی بخواهند برای جوانان الگوی مذهبی باشند و قوانین اسلام را به سلیقهی فکری و شخصی برای جوانان پیاده کنند؟!
امروزه بسیاری از جوانان را میبینیم که گلهمند بوده و بارها از وجود چنین عناصر متعصب افراطی در جامعه شکوه دارند. وقتی جوانی را مشاهده میکنیم که به صراحت اعلام میکند: دیگر برای نماز جماعت به مسجد نمیروم و زمانی که علت چنین تصمیمی را از او جویا میشویم از برخورد نادرست خادم و نمازگزار مسجد گله دارد که به خاطر آنکه پیراهن آستین کوتاه پوشیدهاست مورد نگاههای حقارتآمیز قرار میگیرد. آیا براستی می توان انتظار داشت تا جوان انگیزهای برای فرار از مذهب را نداشتهباشد؟!
امروزه برخی از مذهبیون افراطی با یک بعدی معرفی کردن دین باعث شدهاند تا دین الهی و رسالت ائمه معصومین(ع) در نزد جوانان به گونهای دیگر جلوه کند که معنای مذهب فقط این است که انسان متوجه زیباییهای باطنی و معنوی نماید. به طوری که مذهب کاری به امور زندگی مادی و روزمره ندارد. مذهب فقط آمدهاست تا انسانها را متوجه آخرت کند.
آری! این عملکردهای نادرست از سوی معصبان مذهبی باعث شده است تا جوانان نگاه خوبی به مذهب نداشتهباشند. به طوری که عدهای از جوانان که با ارزشهای مذهبی بیگانه هستند، بسیار سریعتر از سایر اقشار جامعه؛ سستی و بیارزش بودن دین را مورد توجه قرار میدهند، و نه تنها خود را از مسیر مذهبی دور میکنند، بلکه جمع زیادی از جوانان و همسالان خود را به فرار از دین دعوت میکنند.
این در حالی است که دین اسلام به عنوان بهترین دین میتواند ارزشهای اخلاقی را در انسانها کامل کند و همواره به امور معنوی توأم با امور مادی انسانها و آزادیهای مشروع و تفریحات سالم توجه کرده است.
پی نوشت :
[1]) شهید مطهری،مرتضی،انسان و ایمان،ص48.د
برگرفته از سایت رهروان ولایت
شكوفايي جامعه اسلامي در گرو عمل به باورهاي ديني است. نظام سياسي اسلام، هدفها و آرمانهايي را دنبال ميكند كه برگرفته از همين باورها و اعتقادات اسلامي است. تبليغات انتخاباتي در جامعه اسلامي وسيلهاي براي رسيدن به يك هدف و آرمان است. پس لاجرم بايد باورها و اعتقادات اسلامي در آن دخيل باشد. به عبارت ديگر، هنگامي میتوان ادعا كرد كه انتخابات، مورد تاييد اسلام بوده است كه افراد در تبليغات انتخاباتي خود، عقايد اسلامي را مدّنظر داشته باشند.
در يك نظام سياسي مبتني بر باورهاي ديني، مردم و حاكميّت، در تعامل با يكديگرند و همين ارتباط دو سويه، در نهايت منجر به همكاريهاي متقابل، كاهش جرايم، برقراري نظم و جامعه پذيري ديني ميشود كه در نتيجه، اقتدار ملّي را به همراه خواهد داشت.
تبليغات انتخاباتي از آن جهت اهمّيّت دارد كه نگرشها و باورهاي جامعه را تحت تأثیر خود قرار ميدهد. هنگامي كه در جامعهاي انتخابات در حال برگزاري است و كانديداها - يا نمايندههاي آنها- مشغول تبليغ از خود هستند، يك جريان خفيف در حال شكل گيري است كه چنانچه به آن توجّه نداشته باشند، در آينده آسيبهايي را به همراه خواهد داشت. اين جريان خفيف، همان شكل گيري آرزوها و خواستههاي مردم است.
در اين ايّام حسّاس، افراد جامعه با انبوهي از وعده و وعيدها و برنامههاي ممكن و ناممكن كانديداها مواجه هستند. هر روز از طريق رسانهها يا ارتباطات رودررو پيامهايي به آنها ارسال میشود. اين پيامها در نهايت ذهنيت مخاطبان را شكل داده و آمال و آرزوهاي آنها را صورت میبخشد.بنابراين تبليغات انتخاباتي از ضرورت و اهمّيّت بالايي برخوردار است و چنانچه بر اساس معيارها و ضوابط اخلاقي اسلامي انجام نشود، آسيبهاي جبران ناپذيري را به دنبال خواهد داشت.
در اين مقال مختصر سعي شده است متناظر با مضامين اسلامي، به نكاتي كه لازم است كانديداها و نمايندگان آنها در تبليغات انتخاباتي خود رعايت كنند، اشاره شود.
موازين مورد تاكيد اسلام در تبليغات انتخاباتي
در جامعه اسلامي رقابت كنندگان بايد بر اساس موازين ديني و رعايت ارزشهاي اسلامي فعاليت كنند. هيچ كس حق اين را ندارد كه براي برخورداري از راي بيشتر، اصول و ارزشها را زير پا گذاشته و بر خلاف مصالح نظام رفتار كند. دين مبين اسلام سرشار است از آموزههایی كه با دسته بندي مناسب، میتوان در همه زمینهها از رهنمودهاي آن استفاده كرد. در ادامه با استفاده از مضامين ديني، به مؤلفههاي يك تبليغات انتخاباتي صحيح اشاره میشود؛
دوري از بداخلاقيهاي انتخاباتي
رعايت اخلاق، از جمله قواعد و قوانين مهم در اسلام است كه بايد در گفتار و كردار فرد مسلمان ساري و جاري باشد. در اسلام، ملبّس بودن به ادب اسلامي، زمينه ساز رشد و تعالي افراد است لذا به آن اهمّيّت فراواني داده شده تا جايي كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله میفرماید «اِنِّي بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَكَارِمَ الاَخْلَاقِ؛[1] من برانگيخته شدهام، تا صفات عاليه انسانى را كامل سازم» و يا در جاي ديگر اميرالمومنين علیهالسلام میفرماید: «أَكْمَلُكُمْ إِيماناً أَحْسَنُكُمْ خُلْقاً؛[2] آن كس از شما كه اخلاقش نيكوتر باشد، ايمانش کاملتر است».
بنابراين رعايت ادب و اخلاق، از جمله مواردي است كه چنانچه در تبليغات انتخاباتي مدّ نظر باشد، سبب گسترش فرهنگ گفتوگو و دوستي شده، موجب گسترش همكاريهاي سازنده میشود و از دشمنيها و سوء تفاهمهاي نابجا جلوگيري میکند.
اجتناب از وعدههاي ناممكن
وفاي به عهد در همه اديان مورد تاكيد است. در روايتي حضرت علي علیهالسلام ميفرمايد: «لَيْسَ مِن فَرائِضِ اللَّهِ شَيءٌ اَلنّاسُ اَشَدُّ عَلَيهِ اجْتِماعاً مَعَ تَفَرُّقِ اَهوائِهِم وَ تَشَتُّتِ آرائِهِم مِن تَعظيم الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ؛[3] هيچ يك از فرائض الهي همانند وفاي به عهد نيست كه مردم با همه خواستههاي گوناگون و ديدگاههاي مختلف، بيشتر بر آن اتفّاق نظر داشته باشند». اين مساله در دين اسلام هم اهمّيّت فوقالعاده اي دارد، خداي متعال ميفرمايد: «و أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْولاً؛[4] به وعدههايتان وفا كنيد، چون از آن بازخواست ميشود و مسئوليت دارد».
دادن وعده ناممكن، علاوه بر آسيب ذكر شده (اينكه نگرشها و باورهاي جامعه را تحت تأثیر خود قرار ميدهد) در نهايت منجر به عهد شكني ميشود كه از ديدگاه اسلام، كار ناپسندي است. شخصي كه در تبليغات انتخاباتي خود، وعده ناممكن ميدهد، در واقع زمينه گناه و ضايع كردن حقوق ديگران را براي خود مهيا ميسازد.
پرهيز از شايعه پراكني و افشاگري
متأسفانه بايد اذعان كرد كه امروزه، شايعه پراكني و افشاگري از جمله راهكارهايي است كه برخي كانديداها براي جلب آراء مردم به آن متوسّل ميشوند. براي اثبات توانايي خود، عيوب يا بيتدبيري ديگران را به رخ ميكشند، حتّي گاهي اين كار را ميكنند، بدون اينكه بتوانند مطالبي را كه گفته ميشود اثبات كنند. ناگفته نماند كه وسايل ارتباط جمعي هم ابزار خوبي براي انتشار اینگونه مطالب شده است. اين در حالي است كه اسلام به شدّت با اين كار مخالفت ميكند؛ رسول اكرم صلي الله عليه و آله در اين زمينه ميفرمايد: «مَنْ سَمِعَ فَاحِشَةً فَاَفْشَاهَا کَانَ کَمَنْ اَتَاهَا؛[5] کسی که از عمل منکری باخبر شود و آن را افشا کند، چنان است که خود، آن را انجام داده است».
شايعه پراكني و افشاگري از سوي نامزدهاي انتخاباتي، آسيبهايي در پي دارد، از جمله اينكه؛ احساس بدبيني و دشمني را ميان افراد تقويت ميكند، به وحدت و همبستگي ملي آسيب رسانده و سبب افزايش نزاع و جدلها ميشود. همچنين مشروعيت نظام را زير سؤال برده و ميان جامعه و حكومت فاصله مياندازد.[6]
اعتماد به راي مردم
گاهي هزينه هاي گزاف براي تبليغات انتخاباتي يا اقبال نسبي مردم يا... باعث ايجاد اين توهم در شخص ميشود كه با اقبال عمومي روبرو شده و بايد اكثريت آراء متعلّق به او باشد. اين توهّمات موجب ميشود كه شخص، نتايج اعلام شده را قبول نداشته باشد و در ادامه با ايجاد هيجانات ناسالم، فضاي امنيتي يا اطلاعاتي كشور را آلوده كند.
آنچه از سيره و گفتار معصومين عليهمالسلام برداشت ميشود، مغاير با اين است. در سيره ائمّه اطهار عليهمالسلام اقبال عمومي و راي مردم موضوعيت دارد، به اين معنا كه چنانچه مردم ـ به هر دليلي ـ از امام خود روي گردانند، اجباري در برگرداندن راي آنها نيست. حضرت امير عليهالسلام هنگامي زمام امور را به دست ميگيرد كه با درخواست مردم روبرو ميشود. ايشان در اين زمينه ميفرمايد: «وْلاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَقِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ... لألْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا؛[7] اگر نبود حضور انبوه مردم که به یاریم قیام کرده و حجت را بر من تمام نمودند... خلافت را رها کرده و از آن صرف نظر میکردم»
اين برخورد حضرت علي عليهالسلام، قطعاً بي تاثير از رهنمودهاي رسول اكرم صلي الله عليه و آله نبوده است، ايشان در روايت ديگري ميفرمايد: «قَدْ كانَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله عَهِدَ إِلَيَّ عَهْدا فَقالَ يَا بْنَ أَبِي طالِبٍ لَكَ (وِلاءُ أُمَّتِي) فَإِنْ وَلَّوْكَ فِي عافِيَةٍ وَ أَجْمَعُوا عَلَيْكَ بِالرِّضا فَقُمْ بِأَمْرِهِمْ و إِنِ اخْتَلَفُوا عَلَيْكَ فَدَعْهُمْ وَ ما هُمْ فِيهِ؛[8] رسول خدا صلي الله عليه و آله با من عهد كرد و فرمود: اي پسر ابيطالب! (سرپرستي امت) با تو است. پس اگر مردم با رضايت از تو اطاعت كردند، به امور آنان بپرداز وگرنه امورشان را به خودشان واگذار».
استفاده مناسب از ابزارهاي تبليغاتي
چنانچه بخواهيم يكي از تفاوتهاي عمده ميان تبليغات انتخاباتي در سالهاي گذشته با سالهاي اخير را بر شماريم، بايد به ظهور و گسترش رسانههاي جديد اشاره كنيم؛ در گذشته تبليغات كانديداها با استفاده از ابزار محدودي به شكل پيام در آمده و به نحو يكسويه به مخاطبين ارسال ميشد. انبوهي از مباحث جزئي در قالب يك شعار كلّي، با استفاده از بروشورها و پوسترهايي به مخاطبين و راي دهندگان منتقل ميشد. (عليرغم اينكه كانديداها يا نمايندگان آنها در جلساتي هم حضور مييافتند و شعارهاي خود را تشريح ميكردند).
امّا اين گونه تبليغ، تقريباً منسوخ شده است و به دليل گستردگي مخاطبين رسانههاي جديد، سعي ميشود از آنها استفاده شود. علاوه بر آن، برخي از ابزارهاي جديد، تعاملي است، يعني مخاطبين امروزه تنها مستمع شعارها و برنامههاي كانديداهاي خود نيستند، بلكه در مباحث شركت ميكنند؛ در چترومها، انجمنها و اتاقهاي گفتگوي سياسي يا... در خصوص اين مباحث صحبت كرده و نظر خود را ارائه ميكنند.
در چنين فضايي اگر افراد، مغرض يا معاند باشند، ميتوانند به فريب افكار عمومي پرداخته و واقعيّت را به گونهاي ديگر جلوه دهند. كافي است شخصي، استفاده ابزاري از رسانهها و راههاي اغواگري متاثر از استفاده نادرست از آنها را دريافت كرده باشد، چنين شخصي به راحتي ميتواند اغواگري نمايد.
نه تنها اين مساله مغاير با مضامين اسلامي ميباشد، بلكه به دور از مروّت و جوانمردي است. شخصي كه در صدد زعامت بر مردم و به دست گرفتن يك مسئوليت خطير در يك نظام اسلامي مبتني بر آراء مردم است، بايد در نحوه استفاده از ابزار تبليغاتي خود دقّت نمايد.
رعايت ارزشهاي ديني
ارزشهاي ديني شامل مواردي همچون؛ رعايت صداقت، عدالت، انصاف، امانت و... است.[9] به بياني روشن، ميتوان گفت؛ هدف از تبليغات انتخاباتي آشنا شدن راي دهندگان با صلاحيتها و تواناييهاي كانديداها، براي تشخيص فرد اصلح است. بنابراين تبليغات، وسيلهاي است براي رسيدن به هدفي خاص. هدفي كه اميرمومنان عليهالسلام خطاب به ابن عبّاس، اينگونه آن را توصيف ميكند: «أمّا بَعْدُ فَلايَكُنْ حَظُّكَ فِي وَِلايَتِكَ مالاً تَسْتَفِيدُهُ وَ لا غَيْظاً تَشْتَفِيهِ وَلكِنْ إِماتَةُ باطِلٍ وَ إِحْياءُ حَقٍّ؛[10] امّا بعد، مبادا بهره تو از حكومتت، به دست آوردن مالي يا فرونشاندن خشمي باشد، بلكه بايد بهرهات، ميراندن باطل و زنده كردن حق باشد».
در نتيجه، فردي كه احساس وظيفه كرده و با هدفِ زعامتِ بخشي از حكومت، وارد ميدان شده است تا حق را زنده كند، بايد در نظر داشته باشد كه هدف او مقدّس است و نبايد از هر روش و ابزاري براي رسيدن به اين هدف استفاده كند.
سخن پاياني
نظام جمهوري اسلامي، نظامي است مردم سالار، كه بر اساس اصول و ارزشهاي اسلامي بنا شده است و نقطه آغازين آن، انقلاب بزرگي است كه حاصل تلاشها و ريخته شدن خونهاي پاكي بوده است. از جمله ركنهاي مهم در اين نظام، راي و نظر افراد جامعه بوده است. در حقيقت ما ميراث دار زنان و مردان بزرگي هستيم كه در به ثمر رسيدن اين انقلاب تلاش كردند.
فرض بر اين است كه شخصي كه احساس وظيفه كرده و وارد عرصه شده است، دغدغه حفظ اين نظام و دفاع از آرمانهاي آن را دارد، پس لازم است كانديداها و نمايندگان آنها در تبليغات انتخاباتي خود ارزشهاي اسلامي را مدّ نظر داشته باشند؛ دادن وعدههاي ناممكن، بد اخلاقيهاي انتخاباتي، شايعه پراكني، افشاگري و... آثاري در پي خواهد داشت و علاوه بر اينكه نگرشها و باورهاي جامعه را تحتالشعاع خود قرار داده و ايجاد توقّعات ناممكن میکند، امنيّت اجتماعي و اطلاعاتي كشور را هم زير سؤال ميبرد.
منابع:
1. ميزان الحكمه، ج 11، ص209.
2. بحار الأنوار، ج 68، ص 387.
3. نهج البلاغه، نامه 53.
4. سوره اسراء، آيه 34.
5. وسایل الشیعه، ج 12، ص 296، چاپ جدید.
6. ويژگيها و اهداف تبليغات انتخاباتي، ص33.
7. نهج البلاغه، خطبه 3.
8. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 78
9. ويژگيها و اهداف تبليغات انتخاباتي، ص35.
10. بحار الانوار، ج40، ص 328.
این روزها که بحث انتخابات داغ داغ است و در سر هر کوچه و برزنی صحبت از رئیس جمهور آینده این مملکت هست و با توجه به افزایش بازار تهمتها و دروغها در این ایام که فرصتی مغتنم برای شیطان شده ، بخشی از بیانات مقام معظم رهبری را در دیدار کارگزاران نظام در تاریخ 1391/05/03 در ذیل بریتان درج میکنم تا بلکه حقیر نیز در این ایام،سهمی در روشن نمودن راه و روشنگری اذهان ایفا نمایم انشالله..
(هر برههاى كه ما در مقابل جبههى دشمن انعطاف نشان داديم و با توجيههائى عقبنشينى كرديم - مثلاً يك وقت گفتيم بگذاريد بهانه را از دست دشمن بگيريم، يك وقت گفتيم بگذاريد سوءظن دشمن را از خودمان زائل كنيم - دشمن مواضع گستاخانهترى عليه ما گرفته. در آن روزى كه ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرفها و تعبيرات تملقآميز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اينها ما را «محور شرارت» معرفى كردند! چه كسى؟ آن كسى كه خودش مجسمهى شرارت بود. رئيس جمهور قبلى آمريكا - مجسمهى شرارت - ايران اسلامى را «محور شرارت» معرفى كرد! اين كِى بود؟ آن وقتى كه ما در ادبيات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهاى تملقآميز نسبت به غرب و نسبت به آمريكا و اينها را تكرار ميكرديم. اينها اينجورىاند. در همين قضيهى هستهاى، آن وقتى كه ما با اينها همراهى كرديم و عقبنشينى كرديم - البته براى ما تجربهاى بود، اما اين واقعيت است - اينها جلو آمدند؛ اينقدر جلو آمدند كه من در همين حسينيه گفتم اگر بنا باشد كه اين روال از سوى آنها ادامه پيدا كند، من خودم وارد قضيه خواهم شد؛ و وارد قضيه شدم؛ ناچار شديم؛ اينها كار ما نيست.
عقبنشينىها آنها را گستاختر كرد، طلبگارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نميشود! اينها قانع شدند كه 5 تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! امروز گزارش را شنيديد، یازده هزار سانتريفيوژ داريم! اگر ما آن عقبنشينىها را، آن انعطافها را ادامه ميداديم، امروز از پيشرفت هستهاى كه هيچ خبرى نبود، به اين نشاط علمى هم كه در چند سال اخير در كشور وجود پيدا كرده - اين حركت علمى، اين جوانها، اين ابتكارات، اختراعات، پيشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه ميخورد؛ چون اولاً نسبت به هر يك از آنها ممكن بود يك بهانهاى بياورند؛ ثانياً حركت هستهاى و صنعت هستهاى، نماد پيشرفت يك كشور است.)
این روزها که بحث انتخابات داغ داغ است و در سر هر کوچه و برزنی صحبت از رئیس جمهور آینده این مملکت هست و با توجه به افزایش بازار تهمتها و دروغها در این ایام که فرصتی مغتنم برای شیطان شده ، بخشی از بیانات مقام معظم رهبری را در دیدار کارگزاران نظام در تاریخ 1391/05/03 در ذیل بریتان درج میکنم تا بلکه حقیر نیز در این ایام،سهمی در روشن نمودن راه و روشنگری اذهان ایفا نمایم انشالله..
(هر برههاى كه ما در مقابل جبههى دشمن انعطاف نشان داديم و با توجيههائى عقبنشينى كرديم - مثلاً يك وقت گفتيم بگذاريد بهانه را از دست دشمن بگيريم، يك وقت گفتيم بگذاريد سوءظن دشمن را از خودمان زائل كنيم - دشمن مواضع گستاخانهترى عليه ما گرفته. در آن روزى كه ادبيات مسئولين ما آلوده شد به حرفها و تعبيرات تملقآميز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اينها ما را «محور شرارت» معرفى كردند! چه كسى؟ آن كسى كه خودش مجسمهى شرارت بود. رئيس جمهور قبلى آمريكا - مجسمهى شرارت - ايران اسلامى را «محور شرارت» معرفى كرد! اين كِى بود؟ آن وقتى كه ما در ادبيات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهاى تملقآميز نسبت به غرب و نسبت به آمريكا و اينها را تكرار ميكرديم. اينها اينجورىاند. در همين قضيهى هستهاى، آن وقتى كه ما با اينها همراهى كرديم و عقبنشينى كرديم - البته براى ما تجربهاى بود، اما اين واقعيت است - اينها جلو آمدند؛ اينقدر جلو آمدند كه من در همين حسينيه گفتم اگر بنا باشد كه اين روال از سوى آنها ادامه پيدا كند، من خودم وارد قضيه خواهم شد؛ و وارد قضيه شدم؛ ناچار شديم؛ اينها كار ما نيست.
عقبنشينىها آنها را گستاختر كرد، طلبگارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نميشود! اينها قانع شدند كه 5 تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! امروز گزارش را شنيديد، یازده هزار سانتريفيوژ داريم! اگر ما آن عقبنشينىها را، آن انعطافها را ادامه ميداديم، امروز از پيشرفت هستهاى كه هيچ خبرى نبود، به اين نشاط علمى هم كه در چند سال اخير در كشور وجود پيدا كرده - اين حركت علمى، اين جوانها، اين ابتكارات، اختراعات، پيشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه ميخورد؛ چون اولاً نسبت به هر يك از آنها ممكن بود يك بهانهاى بياورند؛ ثانياً حركت هستهاى و صنعت هستهاى، نماد پيشرفت يك كشور است.(
اثافى الاسلامِ ثَلاثَةٌ: الصَّلوةُ وَ الزَّکوةُ وَ الوِلایة،لا تَصِحُّ واحِدَةٌ مِنهُنَّ اِلا بِصاحِبَتَیها؛
سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى شود.
کافى(ط-الاسلامیه)، جلد2، ص 18
تاریخ انتشار: جمعه, 1392/03/10 - 19:30 به گزارش رهروان ولایت به نقل از خبرگزاری فارس، اظهار نظر این هشت کاندیدا بعد از پایان بخش اول مناظره
سید محمد غرضی: باید یک دولت ضد تورم روی کار بیاید
غرضی با بیان اینکه، صدا و سیما باید در نحوه برگزاری مناظرات تجدیدنظر کند تا به گفته وی با مطالعات میدانی زمینه حضور 55 میلیون نفر پای صندوقهای رأی فراهم شود، خواستار بهبود روند برگزاری مناظرات در سیما شد.
وی در پاسخ به مجری برنامه که تعداد افراد واجد شرایط برای شرکت در انتخابات آتی را 50 میلیون خواند، به مزاح خاطرنشان کرد: بنده دو سال سن رأی دهندگان را پایین میآورم تا تعداد رأی دهندگان به 55 میلیون نفر برسد پس بهتر است همین 55 میلیون نفر را قبول کنید.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه، باید جمعبندی نظریات نامزدها منجر به تثبیت یک نظریه برای مقابله با مشکلات شود افزود: برای اداره کشور باید یک دولت ضد تورم روی کار بیاید و بهتر است در این باره نظر نامزدها جمع شود.
غرضی با بیان اینکه باید همه ما با تورم مبارزه کنیم، گفت: باید برای اشتغال جوانان تمام تلاش خود را بکنیم و در نهایت با کمک یکدیگر یک دولت ضد تورم را سرکار بیاوریم.
محمدباقر قالیباف: تحول جدی در مدیریت اقتصادی طی 6 ماه اول
قالیباف گفت: حرف من به طور روشن به مردم این است که حق دارند بدانند بنده در چه زمانبندی چه کارهایی انجام میدهم.
وی تصریح کرد: همانگونه که قبلا در بحث پروژهها در شهرداری تهران توضیح میدادم در بحث اقتصاد نیز برنامهای دو ساله داریم که بتوانیم مشکل گرانی از یک سو و بحث بیکاری و بالا بردن قدرت خرید مردم و معیشت را از سوی دیگر حل کنیم.
شهردار تهران ادامه داد: ظرف شش ماه اول همه تلاش ما این است که تحول جدی در مدیریت اقتصادی کشور و در تثبیت ثبات ارز بوجود آید و نگاه دولت به ارز را به عنوان یک درآمد کنار بگذاریم و به سمت کمک به مردم و کنترل تورم برویم.
قالیباف خاطرنشان کرد: در شش ماه اول کار را انجام میدهیم و بلافاصله تا پایان زمانبندی بعدی یعنی در یک سال و نیم بعدی مقطع به مقطع خدمت مردم شریف ایران عرض میکنیم تا ظرف دو سال مردم یک احساس آرامش کنند.
محمدرضا عارف: برای حل مشکلات اقتصادی ما باید رشد 8 درصدی داشته باشیم
عارف اظهار داشت: جمعبندی که از مشکلات معیشتی مردم برای اینکه یک زندگی آبرومند و شرافتمندانه داشته باشند این است که باید تورم کاهش پیدا کند و نرخ تورم یک رقمی شود.
وی افزود: برای حل مشکلات اقتصادی ما باید رشد 8 درصدی داشته باشیم و نرخ بیکاری باید یک رقمی شود.
عارف تاکید کرد که باید مشکل مسکن در اولویت قرار بگیرد و اصلاح شود و خصوصیسازی باید با اجرا کردن اصل 44 قانون اساسی اصلاح شود.
کاندیدای ریاست جمهوری تصریح کرد: مردم باید عنان دولت را به دست کسی بسپارند که بتواند در عمل کشور را در مسیر توسعه و پیشرفت قرار دهد.
سعید جلیلی: پیشرفت باید بر مبنای الگوی اسلامی ایرانی باشد
جلیلی گفت: ما نه تنها برای رفع مشکل اقتصادی، بلکه برای پیشرفت و ایجاد حماسه اقتصادی نیز باید برنامهریزی داشته باشیم که این عزم جدی میخواهد.
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آزاد شدن ظرفیتهای سختافزاری و نرمافزاری کشور و بهره بردن مردم از آن را در گرو دو نکته دانست و تصریح کرد: پیشرفت باید بر مبنای الگوی اسلامی ایرانی باشد و نقش مردم نیز در آن به صورت عادلانه و نه شانسی در نظر گرفته شود.
وی در خصوص نحوه تحقق این رویکرد، تاکید کرد: زمانی ماشین دولت و ساختار آن این توانمندی را خواهد داشت که مانع مردم در بروز ظرفیتها نشود و خودش کمک کند که این عرصهها به سرعت در عرصههای مختلف از جمله اقتصاد پیش برود.
علی اکبر ولایتی: همکاریهای منطقهای برای ایران یک فرصت است
ولایتی اظهار داشت: بنده مطالبی را به صورت سرفصل بیان میکنم هر چند ممکن است بخشی از آنها به حوزه سیاسی مربوط شود اما ارتباطش با مسائل اقتصادی قطعی است.
این کاندیدای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری بر همین اساس به مسئله آشتی با دنیا اشاره و تصریح کرد: ما اگر با دنیا به ویژه با همسایگانمان آشتی نکنیم و روابط خود را توسعه ندهیم، در آن صورت از بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی در صحنه بینالمللی و منطقهای نمیتوانیم، استفاده کنیم.
وی اضافه کرد: همکاریهای منطقهای برای ما یک فرصت به شمار میرود و باید آنهایی که وجود دارد مثل اکو و دی 8 را فعال کنیم و یا همکاریهای منطقهای جدید را با کشورهایی که خیلی نزدیک هستیم مثل عراق، سوریه، لبنان، پاکستان، آسیای مرکزی و قفقاز باز کنیم و امسئله دیگر آشتی در داخل است.
ولایتی یادآور شد: دامنه اصولگرایی وسیع است، هر کس نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول دارد اصولگراست و بیجهت عدهای از متخصصین خانهنشین شدهاند، آنها را به کار دعوت کنیم و در نهایت همان گونه که مردم انقلاب و دفاع مقدس را به پیروزی رساندند، اگر این اقتصاد را هم که حق مردم است به دست مردم بسپاریم و دولت نظارت کند، نیز به پیروزی میرسانیم.
حسن روحانی: مشکل اساسی، تناقض در سیاستهاست
روحانی مشکل اساسی امروز کشور را تناقض بین سیاستهای تصویبی، ابلاغی و اجرایی در حرکت اقتصادی طی هشت سال اخیر دانست و اظهار داشت: بعد از 20 سال و بعد از همه حرفها، مباحث و مسائل راست و چپ، در نهایت مجمع تشخیص مصلحت نظام به سند چشمانداز بیست ساله رسید و این سند برای توسعه کشور مبنا قرار گرفت.
وی افزود: مبنای اجرای سند چشمانداز 20 ساله این بود که ما توسعه محور و به دنبال تولید باشیم نه اینکه به دنبال مصرف باشیم اما متأسفانه در عمل راه و مسیر دیگری پیموده شد و ما در این میان فرصتهای بسیار زیادی را از دست دادیم که فرصتهای تضمین شدهای بود، مردم ما باید به این نکات توجه داشته باشند که درآمد ارزی ما در طول هشت سال گذشته برابر درآمد ارزی ما از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بوده است.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: بیش از 750 میلیارد دلار ما درآمد ارزی داشتیم ولی متأسفانه تولید ناخالص ملی ما از 6.9 به عدد منفی رسیده است و در امسال هم چنین پیشبینی میشود.
به گفته وی، امروز شاهدیم که کشور همسایه ما در پارس جنوبی روزانه 450 هزار بشکه نفت استخراج میکند یعنی معادل 22 فاز در حالی که هنوز 8 فاز در پارس جنوبی فعال است و این امر به معنای آن است که کشور همسایه ما سه برابر ما از گاز بهرهبرداری میکند یعنی ما فرصتهای عظیمی را امروز در حال از دست دادن هستیم.
محسن رضایی: فکر اساسی در اصلاح اقتصاد، اصلاح ساختار دولت است
رضایی اظهار داشت: اقتصاد ما از مشروطه با ژاپن آغاز شد اما ما به اقتصاد پهلوی رسیدیم و ژاپن پیشرفت کرد.
وی افزود: در زمان انقلاب ما با کره و چین شروع کردیم، کره و چین بسیار پیشرفت کردند اما ما همچنان عقبماندگی داریم که نشان میدهد باید به موضوع مغفولی توجه کنیم.
رضایی ادامه داد: من تاریخ اقتصاد ایران را که مطالعه کردم، در سال 1327 که اولین برنامه مطرح شد دو هدف عدالت و رشد اقتصادی به عنوان محور آن بود.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت: فکر اساسی در اصلاح اقتصاد، اصلاح ساختار دولت است اما اقتصاد در کشور ما صاحب ندارد.
رضایی افزود: سیاستگذاری زیاد شده و چشمانداز نیز طراحی شده اما کار اساسی صورت نمیگیرد که همان اصلاح ساختاری و مدیریت دولت است.
وی ادامه داد: هزینههای فرصت تصمیمگیریهای غلط در کشور بیش از هزینههای دشمنان و رقبا به ما آسیب میزند و هزینههای اقتصادی آمریکا و اسرائیل به مراتب کمتر از هزینه تصمیمگیریهای غلط ماست.
رضایی به عدم تخصیص درست منابع به حوزه اقتصاد انتقاد کرد وگفت: در حوزه کشاورزی و صنعت واقعا بدون هدف و برنامهریزی و دخالت متخصصین عمل میشود.
وی در پایان تاکید کرد: دولتی که تشکیل میدهم قطعا از نقطهای فعالیت اقتصادی خود را آغاز خواهد کرد که در صد سال اخیر به آن پرداخته نشده است.
غلامعلی حداد عادل: معاونت تولید و اشتغال را در دولت ایجاد میکنم
حدادعادل با بیان اینکه دوستان به نتیجه اشاره کردند اما بنده به روش تاکید دارم، افزود: نتیجه مناسب از روش درست حاصل میشود.
وی با بیان اینکه باید به بخش خصوصی اعتماد و توجه کنیم، گفت: بخش خصوصی سرمایه و تجربه دارد و میتواند کمک شایانی به اقتصاد کشور کند.
حداد عادل با تاکید بر اجرای سیاستهای اصل 44 به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها نیز اشاره کرد و گفت: دولت باید با یک برنامهریزی هدفمندی یارانهها را دنبال کند.
این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری افزود: دولت باید با برنامه، ثبات ارزی واردات و صادرات را کنترل و رفتارهای متناسب با فضای اقتصادی کشور داشته باشد.
حدادعادل گفت: در دولت بنده به شغل جوانان توجه خواهد شد و بنده معاونت تولید و اشتغال را در دولت ایجاد خواهم کرد.
وی با بیان اینکه آموزش معطوف به تحول و کار معطوف به پژوهش در دولت آتی باید رقم بخورد، گفت: در دولت آتی باید توجه ویژهای به دانش و بحثهای کارشناسی شود.
تعداد صفحات : 8