بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه:
هميشه در طول تاريخ بوده اند افرادي كه براي رسيدن به نتيجه ي نامطلوب و شيطاني خود، دست به ايجاد شبهات و سوالات انحرافي در جامعه مي كرده اند، تا به اين وسيله انسانها ساده اي را به خود جلب كرده و از مسير هدايت خارج كنند، در اين بين فضاي مجازي از جمله محيط هاي است كه بعضي افراد به خاطر نيت هاي پليد خود، از اين ميدان غافل نبوده وهميشه سعي مي كنند با ايجاد شبهات ديگرا را گمراه كنند در اين مقاله به چند شبهه از اين دسته شبهات به حول و قوه الهي پاسخ مي دهيم.
شبهه اول : بي سوادي دليل بر عدم راستگويي
قرآن تنها کتابی است که نویسنده آن نمیتوانست خودش آن را بخواند چون بی سواد بود !!!
در خصوص اين شبهه بايد عرض كنيم اين كه رسول اكرم (صلي الله عليه و الله وسلم) نمي توانسته بنويسد،اين مطلب دليلي بر رد نبوت ايشان، يا حتي دليلي بر بي اعتباري اين كتاب الهي نيست،چرا كه اولاً محتواي بسيار دقيق و زيبا و شگفت انگيز اين مصحف الهي خود دليل بر حقانيت آن مي باشد،و از طرفي امي بودن و سواد نداشتن حضرت محمد (ص) بهترين دليل بر اين است كه اين كتاب نوشته دست بشر نيست،چراكه يك شخص درس نخوانده و بي سواد هرگز توانايي آن را ندارد كه از جانب خود مطلبي را درست و جمع آوري كند، اگر بخواهم ساده تر به اين شبهه جواب دهيم بايد گفت كه بسوادي حضرت دليل و تاييد هست كه اين كتاب ساخته و پرداخته دست بشر نيست،چرا كه بسياري از دانشمندان فصاحت و بلاغت هم قادر به همانند آوري مثل آن نبوده اند،در واقع اگر حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و ال و سلم) شخصي دانشمند و تحصيل كرده و قادر به نوشتن وخواندن بود راحت تر مي شد به او تهمت زد كه تو اين كتاب را از جانب خود آورده اي بهترين علت بيسواد بودن اين پيامبر الهي در بعض از آيات كلام الله مجيد بيان شده است.
« وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ[العنكبوت/ ٤٨] و قبل از آن نتوانستی کتابی را بخوانی و به خطی بنویسی تا بمادا مبطلان در نبوت تو شک کنند»
کفار اعتقاد داشتند که قرآن نوشته ها و اساطیر گذشتگان است
«وقالوا اسطير الاولين اکتتبها فهي تملى عليه بكرة واصيلا [فرقان/5] و نيز گفتند: "افسانه هایي است از گذشته که او نوشته است؛ روز و شب به او دیكته شده بود.»
شبهه دوم: اعمال و برداشت شيطاني رنگ و لعاب قرآني
تنها کتابی است که بر مصداق آن شيعه و سنی و ديگر فرق اسلامی يکديگر را به قتل می رسانند تا به بهشت بروند. پروتستان ها و کاتوليک ها همديگر را می کشتند، اما دارای انجيل های متفاوت بودند.
در خصوص اين شبهه بايد گفت كه، يك بي انصافي بسيار بزرگ در طرح آن صورت گرفته است، چرا كه چيزي را به قرآن نسبت داداند كه قابل نسبت به قرآن نيست، در واقع تفسير به راي كه بعضي از افراد از خود نشان مي دهند، يكي از گناهان بسيار بزرگ و نا بخشودني است برداشت هاي شيطاني و غير صحيح از آيات مصداق واقعي تفسير به راي است، كه خداوند متعالي و حضرات معصومين عليهم السلام از آن نهي كرده اند، در واقع اگر افراد بي سواد و جاهل برداشت نادرستي، از آيات كردند نبايد اين برداشت نادرست را حمل بر نظر و ايده قرآني و خداوند متعال دانست، بلكه اين برداشت و تفسير نا صحيح دليل بر ضعف و سستي مطرح كنند گان آن مي باشد،
عيّاشي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه فرمودند: «مَنْ فسّر القرآن برأيه ان اصابَ لم يُوجَز، و ان اخطاً فهو ابعدُ من السماء»[1] (كسي كه قرآن را به رأي و نظر خويش تفسير كند، اگر درست و مطابقِ با واقع باشد، اجر و پاداشي برايش نيست و اگر خطا رود، هر آينه (از مرز و حق و حقيقت) بيشتر از فاصله آسمان‌ها از يكديگر، دور شده است.»
كتاب الهي به صراحت از قتل و خون ريزي نهي كرده و آن را از جمله بزرگترين گناهان مي شمارد .
«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً [نساء/93] و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىكند و او را از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است»
شبهه سوم:
تنها کتابی است که آنقدر ابهام و ناروشنی دارد که قادراست ازيکطرف قاتلينی مانند طالبان واز طرف ديگرمرتجعی مذهبی و صوفی نما مانند امام محمد غزالی را توليد کند.
اين شبهه هم بسيار سست و بي اساس مي باشد و تقريبا جوابي همانند جواب قبلي دارد،در واقع ابهامي و ناروشني در مسير و راهي است كه مادر پيش مي گيريم نه در محتواي دقيق قرآن،راه و روش هاي غلطي كه ما براي رسيدن به مقصود متكلم در پيش مي گيريم مورد تاييد قرآن و خداوند متعال نيست، در واقع اين انحراف ريشه در وجود خود ما دارد نه در قرآن اگر ما يك راه را اشتباه از يك نقشه برداشت مي كنيم، دليل بر غلط بودن اين نقشه نيست، بلكه ما با علائم و هشدار هاي اين نقشه آگاه نيستيم وهمين باعث گمراهي ما شده است،اگر كساني به واسطه اجتهاد و ايستادگي در برابر نص صريح قرآن و روايات برداشت ناصواب و غير اصولي را از آيات مي كنند، به خاطر راههاي و وروش هاي غير علمي و غير منطقي ست كه خود در پيش مي گيرند براي مثال اگر براي رسيدن به يك مفهوم و مراد اصلي يك متكم راه و روش هاي اصولي ومنطقي وجود دارد تا اين كه مراد متكم و كلام را به دست آوريم حال اگر كسي از راه غلط و نا صواب راه را در پيش گرفت بايد آن راه غلط را محكوم كرد نا كلام متكم را.
خاتمه :
در پايان بايد عرض كنم كتاب قرآن اين معجزه جاويدان الهي برنامه ي سعادت و هدايت بشر است، برنامه اي كه محتواي الهي و ارزشمند ودقيق آن خود گواه بر حقانيت آن مي باشد، شبهات ناقص و غير اصولي به هيچ وجه نمي تواند ذره اي از قداست و ارزش و جايگاه الهي اين كتاب آسماني بكاهد.
منبع :
[1] مرآة الانوار، مقدمه تفسير قرآن، ص 16، به نقل از: عميد زنجاني، عباسعلي، همان، ص 223
خداحافظ ماه خوب خدا ...